چقدر مامان بود اون لحظه ها...

ساخت وبلاگ

دیروز غروب که کلی سیم بهم وصل بود و روی تخت اورژانس دراز کشیده بودم سعید چشمهاش پر از اشک شد. گفت فاطمه تو رو از دست ندم یکوقت.

چشمهام رو بستم و لبخند زدم؛ قشنگ نیست یکی دلشوره ی نبودنتو داشته باشه؟ یکی که کلی آدم دوستش دارن وسط شلوغیهاش چشمش به نبودن تو هست.

چشمهای سرخش همه عمرم یادم می مونه؛ دستهاش که از دیدن نوار قلبم یخ کرد یادم می مونه. در برابرش خلع سلاح میشم. نمیشه دوستش نداشته باشم:)

متولد ماه مهر...
ما را در سایت متولد ماه مهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshtebahy1 بازدید : 173 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:54